برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید


type="text/javascript" src="http://pichak.net/blogcod/clock/04/clock.js">

ساعت فلش
نوشته شده توسط : مهسا و رضا

من نوشتم از دنیا اون نوشته بیرحمی/

من نوشتم از قسمت اون نوشته سرگرمی/

من نوشتم از دردم از شبای بی خوابی/

اون نوشته از عشقو لحظه های بی تابی /

من نوشتم از عکساش تویه آلبوم قرمز/

اون نوشته تنها تو جز تو با کسی هرگز



:: بازدید از این مطلب : 449
|
امتیاز مطلب : 150
|
تعداد امتیازدهندگان : 48
|
مجموع امتیاز : 48
تاریخ انتشار : 22 آبان 1389 | نظرات ()
سخته...
نوشته شده توسط : مهسا و رضا


سخته عاشق باشي ولي هيچکي ندونه


اشکاتو زودي پاک کني ولي کسي نفهمه

سخته دوسش داشته باشي ولي ندونه


سخته نگاهش بکني اما نخونه


قشنگيه عشق که مي گن شايد همينجاست


تو اونو دوست داشته باشي شايد خدا خواست


سخته به قربون چشاش بري تو رويا

قدم قدم گريه کني کنار دريا


سخته همش تو فکر باشي شايد نخوادت


خاطره هاش يکي يکي بياد به يادت



:: بازدید از این مطلب : 458
|
امتیاز مطلب : 136
|
تعداد امتیازدهندگان : 45
|
مجموع امتیاز : 45
تاریخ انتشار : 22 آبان 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهسا و رضا

 

 

دوستم دارد يا....

 

رز زيبااست پس دوستم دارد 

 

ندارد چون هيچ وقت برايم رز نخريد

 

پر پرش مي كنم رز را 

 

دوست دارد مرا

 

دوست ندارد مرا

 

دوست دارد مرا

 

ندارد اگر نه رهايم نمي كرد 

 

دارد چون نوبت گلبرگ دوست دارد 

 

! است 

 

ندارد اگر نه رهايم نمي كرد 

 

دارد اگر نداشت به سراغم نمي آمد

 

ندارد چون از ابتدا قصدش رفتن بود 

 

دارد اگر قصد رفتن داشت چرا از

 

ابتدا آمد ؟ 

ندارد خودت خوب مي داني

 

دارد چون جوابم را ندادي

 

ندارد ، آمد كه بسوزاند دلت را ! 

 

دارد اگر نداشت چكار به دلم داشت ؟

 

ندارد ، دل سوزاندن عادتش بود ! 

 

دارد چون نوبت گلبرگ دوست دارد ،

 

 

است 

ندارد ، نوبتي هم باشد دوستت ندارد  

 

دارد ، چون دل به دل راه دارد

 

ندارد ، خودت را گول نزن ، دل هم

 

 

به دل راه ندارد 

 

دارد . . .

 

ندارد . . .

 

دارد . . .

 

ندارد . . .

  

چه داشته باشد چه نداشته

باشد مهم نيست  

به هر حال من دوستش دارم .

 



:: بازدید از این مطلب : 657
|
امتیاز مطلب : 168
|
تعداد امتیازدهندگان : 53
|
مجموع امتیاز : 53
تاریخ انتشار : 22 آبان 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهسا و رضا

تنها

 



:: بازدید از این مطلب : 460
|
امتیاز مطلب : 154
|
تعداد امتیازدهندگان : 47
|
مجموع امتیاز : 47
تاریخ انتشار : 22 آبان 1389 | نظرات ()
داستان غمگین
نوشته شده توسط : مهسا و رضا


شب عروسيه، آخره شبه ، خيلي سر و صدا هست. ميگن عروس  

رفته تو اتاق

 لباسهاشو عوض کنه هر چي منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل 

کرده. داماد 

سراسيمه پشت در راه ميره داره از نگراني و ناراحتي ديوونه

مي شه. مامان باباي

دختره پشت در داد ميزنند: مريم ، دخترم ، در را باز کن.

 مريم جان سالمي ؟؟؟

آخرش داماد طاقت نمياره با هر مصيبتي شده در رو

مي شکنه ميرند تو. مريم ناز

مامان بابا مثل يه عروسک زيبا کف اتاق خوابيده. لباس قشنگ

عروسيش با خون يکي

شده ، ولي رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند

به اين صحنه نگاه مي کنند.

کنار دست مريم يه کاغذ هست، يه کاغذي که با خون

يکي شده. باباي مريم ميره 

جلو هنوزم چيزي را که ميبينه باور نمي کنه،

با دستايي لرزان کاغذ را بر ميداره،

بازش مي کنه و مي خونه :

 
سلام عزيزم. دارم برات نامه مي نويسم. آخرين

نامه ي زندگيمو. آخه اينجا آخر خط  

زندگيمه. کاش منو تو لباس عروسي مي ديدي.

مگه نه اينکه هميشه آرزوت همين

بود؟! علي جان دارم ميرم. دارم ميرم که بدوني

تا آخرش رو حرفام ايستادم. مي

بيني علي بازم تونستم باهات حرف بزنم 

ديدي بهت گفتم باز هم با هم حرف مي زنيم. ولي

کاش منم حرفاي تو را مي  

شنيدم. دارم ميرم چون قسم خوردم ، تو هم خوردي،

يادته؟! گفتم يا تو يا مرگ، تو

هم گفتي ، يادته؟! علي تو اينجا نيستي،

من تو لباس عروسم ولي تو کجايي؟!

داماد قلبم تويي، چرا کنارم نمياي؟! کاش بودي  

مي ديدي مريمت چطوري داره لباس

عروسيشو با خون رگش رنگ مي کنه. کاش بودي

و مي ديدي مريمت تا آخرش رو

حرفاش موند. علي مريمت داره ميره که  

بهت ثابت کنه دوستت داشت. حالا که

چشمام دارند سياهي ميرند، حالا که همه بدنم

داره مي لرزه ، همه زندگيم مثل يه

سريال از جلوي چشمام ميگذره

 

 

بقیه داستان در ادامه مطلب



:: بازدید از این مطلب : 540
|
امتیاز مطلب : 163
|
تعداد امتیازدهندگان : 49
|
مجموع امتیاز : 49
تاریخ انتشار : 22 آبان 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهسا و رضا

 



:: بازدید از این مطلب : 560
|
امتیاز مطلب : 154
|
تعداد امتیازدهندگان : 48
|
مجموع امتیاز : 48
تاریخ انتشار : 20 آبان 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهسا و رضا

 



:: بازدید از این مطلب : 475
|
امتیاز مطلب : 155
|
تعداد امتیازدهندگان : 49
|
مجموع امتیاز : 49
تاریخ انتشار : 20 آبان 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهسا و رضا

 

 

 

عشق چيست ؟

 

عشق

 

 

 يعني مستي و ديوانگي

 

عشق

 

يعني با جهان بيگانگي

 

 

عشق

 

 

يعني شب نخفتن تا سحر

 

 

 

 

 

 

عشق

 

 

يعني سر به دار آويختن

 

 

عشق

 

 

يعني اشک حسرت ريختن

 

عشق

 

 

يعني در جهان رسوا شدن

 

 

 

 

 

عشق

 

 

يعني انتظار و انتظار

 

 

عشق

 

 

يعني هرچه بيني عکس يار

 

 

عشق

 

 

يعني رسم دل بر هم زدن

 

 

 

 

 

  

عشق

 

 

يعني بیستون کندن به دست

 

 

عشق

 

 

يعني زاهد اما بُـت پرست

 

 

 

 

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 606
|
امتیاز مطلب : 156
|
تعداد امتیازدهندگان : 49
|
مجموع امتیاز : 49
تاریخ انتشار : 20 آبان 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهسا و رضا

love



:: بازدید از این مطلب : 459
|
امتیاز مطلب : 146
|
تعداد امتیازدهندگان : 47
|
مجموع امتیاز : 47
تاریخ انتشار : 20 آبان 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

متن دلخواه شما